دوشنبه ؛ 26 شهريور 1403
02 دی 1399 - 15:28
نقدی بر رفتار متوّهمانه « اردوغان»

کوتوله ای که می خواهد امپراتور باشد

رئیس‌جمهور جاه‌طلب ترکیه که با ماجراجویی‌های نظامی خود از شاخ آفریقا و مدیترانه گرفته تا قفقاز به دنبال تشکیل دولت متوّهم خویش است
کد خبر : 7988

پایگاه رهنما:

  رئیس‌جمهور جاه‌طلب ترکیه که با ماجراجویی‌های نظامی خود از شاخ آفریقا و مدیترانه گرفته تا قفقاز به دنبال تشکیل دولت متوّهم خویش است، این بار نیم نگاهی کورکورانه به آذربایجان عزیز ایران داشته و با شعرخوانی تجزیه‌طلبانه خود در باکو که به خیال او مضمون آن به نقض تمامیت ارضی ایران و جدایی آذربایجان اشاره داشت، سعی کرد برای این منطقه هم در امپراطوری «نوعثمانی» خود جایی خیال‌پردازی کند. توهمات تفرقه‌برانگیز اردوغان که در قدرت ماندنش را تا حدی مدیون حمایت‌های ایران است، به شدت از سوی مسئولان و اقشار مختلف و مردم تبریز و دیگر شهرهای ترک نشین با غیرت و وطن دوست ما محکوم شد.


  • بلندپروازی های کودکانه اردوغان

رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه که در سال‌های اخیر با بلندپرواز‌ی‌های خود به جای «تنش‌صفر» بر طبل تنش با همسایگان این کشور می‌کوبد، این‌بار ایرا‌ن را برای آزمودن سیاست‌های مداخله‌جویانه خود انتخاب کرده‌است.

با پایان یافتن دور جدید تنش‌ها بر سر منطقه «قره‌باغ کوهستانی»، که با پیروزی نظامی جمهوری آذربایجان با حمایت ترکیه پایان یافت، روز ۲۰ آذرماه سال جاری در جریان یک رژه پیروزی که در جمهوری آذربایجان برگزار شد، «رجب طیب اردوغان»، رئیس‌جمهور ترکیه اقدام به خواندن شعری کرد که به‌عنوان نمادی برای پان‌ترک‌های معتقد به اتحاد دو آذربایجان (آذربایجان ایران و جمهوری آذربایجان) شناخته می‌شود. این شعر تحت عنوان «آراز آراز» شناخته می‌شود. آراز به‌معنای رود ارس است و نماد جدایی دو آذربایجان است. این شعر مربوط به دوران جدایی منطقه قفقاز از ایران بود که طی آن رود ارس پس از عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۳ به عنوان مرز ایران و روسیه انتخاب شد و سپس بر اساس عهدنامه ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ میلادی تمامی مناطق شمال این رود از ایران جدا و به خاک روسیه اضافه شد.

جمهوری اسلامی ایران بر مبنای مواضع اصولی خود همواره از آزادسازی اراضی جمهوری آذربایجان که تحت اشغال ارمنستان بود حمایت کرده است، اما به‌نظر می‌رسد آنچه در جریان این رژه رخ داده در چارچوب مواضع خصمانه قابل تحلیل است. این در حالی است که مواضع اصولی تهران مورد استقبال برخی مقامات باکو هم قرار گرفته بود.

در رابطه با آنچه رخ داده، توجه به موارد ذیل مهم است:

1- چنین رفتاری پس از مواضع اصولی جمهوری اسلامی ایران در جریان تنش‌های قره‌باغ و سابقه کمک‌های ایران به باکو جز اقدام خصمانه چیزی نمی‌تواند باشد. بعید است اردوغان نمی‌دانسته چه شعری را می‌خواند! علاوه بر این شعر در مراسم رژه،  از تبریز و سبلان نام برده شده که به‌هیچ‌وجه قابل توجیه نیست.

2- احترام به تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران و رعایت حسن همجواری، اموری هستند که ایران از تمامی همسایگان خود به‌حق انتظار دارد و آنچه روز ۲۰ آذر در جمهوری آذربایجان رخ داد، قطعا خلاف هر دوی این اصول مهم است.

3- بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران بر سر تمامیت ارضی خود با کسی شوخی ندارد و همان‌طور که اجازه نداد صدام یک وجب از خاک ایران را جدا کنند، اجازه نخواهد داد هیچ طرف دیگری نیز در منطقه چنین خیال خامی را به‌خود راه دهد.

4- نوعثمانی‌گری اردوغان در ترکیه امری نیست که بر کسی پوشیده باشد. لذا شعرخوانی او را باید در چارچوب نظرات توسعه‌طلبانه شخص اردوغان مورد ارزیابی قرارداد. اگرچه این‌بار ظاهرا نوعثمان‌گرایی وی با پان‌ترکیسم هم گره خورده است.

5- از همان ابتدای شکل‌گیری جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی، جریاناتی در این کشور از جمله جریان موسوم به «جبهه خلق آذربایجان» شعارهایی ضدایرانی سر دادند که به‌نظر می‌رسد اکنون حکومت باکو هم نشان داده که از این شعارهای بی‌خردانه بدش نمی‌آید. بنابراین باید به باکو تذکر جدی داد که هر دست ناپاکی که به سوی سرزمین ایران دراز شود بی‌تردید قطع خواهد شد. همچنین همکاری‌های باکو با رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت باید مورد توجه جدی قرار گیرد.

6- هم‌زبانی و قومیت یکسان جمهوری آذربایجان با بخش بزرگی از جامعه ایران می‌تواند یک فرصت برای همکاری‌های بیشتر در زمینه‌های مختلف باشد، اما رویکردهای این‌چنینی از جانب باکو می‌تواند این فرصت را به تهدید بدل کند و این اشتباهی نابخشودنی است.

7- برعکس تصور حماقت‌آمیز برخی در باکو و آنکارا، این آذربایجان ایران نیست که از جمهوری آذربایجان جدا شده، بلکه روسیه تزاری در دوران قاجاریه و با قدرت نظامی، جمهوری آذربایجان را از خاک ایران جدا کرده است. اگرچه جمهوری اسلامی ایران بنابر مواضع اصولی خود چش مداشتی به خاک هیچ کشور همسایه‌ای ندارد اما بهتر است در آن‌سوی ارس واقعیات تاریخی تحریف نشود.

  • اما نارنجک را چه کسی زیر اردوغان گذاشت؟

اکنون اردوغان در منطقه مشغول کدام کار است؟ اگر قائل باشیم منطقه غرب آسیا، در معرض تهاجم «صهیونیسم مسیحی» قرار داشته، آن وقت باید دید مواضع چند سال اخیر اردوغان، چه نسبتی با نقشه این حلقه (انگلیس، آمریکا ورژیم صهیونیستی ) دارد؟

او خام‌اندیشانه، آرزوی احیای امپراتوری عثمانی را عنوان کرد و سپس، مدعی دلسوزی برای کشورهای منطقه شد! این توّهم چنان بود که لباس ملیت‌های مختلف را بر تن گارد نمایشی خود می‌کرد . با این وصف، آیا کسی می‌پذیرد که او مثلا دغدغه تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان را دارد و حال آنکه خود او  بخش‌هایی از خاک عراق و سوریه را ‌اشغال کرده است؟

از زاویه‌ای دیگر، آیا پذیرفتنی است دولتی مدعی تشکیل امپراتوری شود و حال آنکه کشور خود را تبدیل به مستعمره نظامی آمریکا و ناتو کرده باشد؟ دولت ترکیه چند دهه است از موضع پایین می‌خواهد به اتحادیه اروپا ملحق شود اما تحقیر می‌شود. اردوغان مرداد 95 گفت «اروپا 53 سال است ما را فریب می‌دهد».

آبان همان سال، در جریان دیدار وزیران خارجه آلمان و ترکیه، جدال لفظی شدیدی درگرفت و چاووش‌ اوغلو گفت «ترکیه از رفتار اتحادیه اروپا خسته شده. ما خواستار به رسمیت شناخته شدن، همچون شریکی برابر هستیم، نه شریکی درجه دو. رفتار اروپا پر از نخوت و تکبر است».

اروپایی‌ها چند دهه است ترکیه را عضو شاخه نظامی خود (ناتو) کرده واز این کشور بیگاری کشیده‌اند، اما حاضرنیستند در مزایای اقتصادی او را  شریک خود کنند. خرجی این رویکرد اردوغان ، 437 میلیارد دلار بدهی بوده و پیش‌بینی می‌شود  بزودی به ۴۶۵ میلیارد دلار برسد. مع‌الاسف باخت در قمار‌های پیاپی، به جای آنکه اردوغان را هوشیار کند، به سمت قمارهای بدتر کشانده است.

آیا غرب اجازه می‌دهد امپراتوری عثمانی که موی دماغش بود، پا بگیرد؟ ترکیه اردوغانی، فقط به یک کار صهیونیسم مسیحی می‌آید. توقع مسموم دولت اوباما، لای زرورق فریب پیچیده شد و تحویل اردوغان شد و از قضا کارگر هم افتاد. این خواسته چه بود؟ توماس فریدمن (تحلیلگر دموکرات‌‌ها و مشاور دولت اوباما ) آبان 1391 به روزنامه ملیت ترکیه گفت:

«ما دیگر حتی به اندازه یک بند انگشت، توان مداخله نظامی در بحران‌‌هایی مانند سوریه را نداریم. البته می‌توانیم پول و سلاح بدهیم، اما مداخله مستقیم نه. آمریکا وارد دوره‌ای شده که باید کمی هم به مشکلات داخلی خود بپردازد.

اکنون بیت‌لحم پنسیلوانیا برای ما مهم‌تر از بیت‌‌لحم خاورمیانه است. مردم آمریکا برای خدمات کمتر، بهای بیشتری می‌‌پردازند و بیش از هر دوره‌‌ای می‌‌پرسند که نیروهای ما در فلان منطقه جهان چه می‌کنند؟

ما در عراق ضامن نارنجک را کشیدیم و خود را روی آن انداختیم. همه ترکش‌های جنگ به ما اصابت کرد. ما از ترکیه می‌خواهیم در حل این بحران ما را کمک کند. این اسمش، التماس است و نه استفاده از ترکیه»!

این یعنی هزینه سلطه‌طلبی آمریکا باید از جیب ترکیه پرداخت شود و ترکیه جای آمریکا انتحار کند!

ارسال نظرات